- لپر بزوئن
چهار زانو نشستن، بهم خوردن موجهای آب، متلاطم شدن آب
معنی لپر بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حرف بی جا زدن، نق زدن
حرکت کردن، تکان خوردن
لزراندن و تکاندن ناگهانی تن، از سوی حیوانات هنگامی که بخواهند
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن
فوت زدن، فوت کردن، دمیدن
فریاد زدن، فریاد زدن از روی درد
رویش گیاه، جوشش آب، در زدن
دیدار کردن، سرکشی کردن، خرج برداشتن
مو بر بدن سیخ شدن، نق زدن، اعتراض کردن
جدا کردن دانه از ساقه های برنج در خرمن گاه، خرمن کوبی
گره زدن
عمل جماع، از روی لباس خود را به دیگری مالیدن
هموار کردن زمین شالی زار
مسطح کردن کشتزار برنج، هم زدن برخی مواد غذایی
هموار کردن زمین شالی زار به آب بسته شده، توسط گاو یا اسبی
چشم زخم، نظر زدن
شکافتن، بریدن، پاره کردن، دو نیم ساختن
تلمبه زدن تلم جهت تبدیل ماست به دوغ
درد ناگهانی در تن و جان، تیر کشیدن، به هدف زدن (در تیله
حالتی از نشستن
نوعی از نشستن، با کپل روی زمین پهن شدن
فراوان بودن، گریه کردن بچه، صدای نعره ی پلنگ
پرش و جهش ماهی و غیره
پرچین ساختن، شاخ و بال زدن، همواره و صاف کردن زمین شالی
پناه گرفتن
نوعی مجازات، دار زدن، آویزان کردن
باز کردن تا سر حد امکان، باز گذاشتن
چرخیدن، دور زدن
با عصبانیت خیره شدن، چشم غره رفتن، نگاه از سر تندی و خشم
سورچرانی کردن
دام داران ظروف محتوی شیر دوشیده را پس از انتقال به ظرفی دیگر
پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
شکافتن، پاره کردن برخی اشیا و اجسام
خود را کنار کشیدن